بعد از مدت ها
میدونی چند وقته فرصت نمیکنم بیام و برات بنویسم و عکسای قشنگت رو بذارم؟! الهی فدات شم تمام لحظاتم با تو میگذره پسر خوبم یک هفته ای میشه که پیش مامان جون اینا هستیم، بابا امین شما، سفر کاری رفته بندرعباس. این چند وقت به شما که خیلی خوش گذشته، آخه کوچیکی و هنوز نبودن بابا رو حس نمیکنی، صبح تا شب با دایی جونا مشغوله باززززززی و انقدر شیرین شدی که حد و حساب نداره... خدا رو شکر از همه بابت خوب بودی عزیزدلم. ولی من دیگه دلم حسابی تنگ شده با اینکه این بار در نبود همسرم مرد کوچکم کنارم بود، و کمتر دوری اذیتم کرد. به هر حال از همینجا میخوام بگم عزیزتر از جانم، گرمای وجود من و محمدحسین، امینم، با تو خ...