اردوی جاجرود
محمدحسین جان امروز بهت خوش گذشت پسرم؟ هم هوای عالی خوردی و هم غذاهای خوشمزه. مامانی هم که به قولش به دکتر وفادار بود و استراحت کرد تا شما جیگر مامان تپلی بشی.
امروز با دوستای جلسه رفتیم لواسان بالاتر از سد لتیان، به یاد اردوهای مدرسه، خیلی خوش گذشت. هوا خنک بود و حتی شاید بهتر باشه بگم سرد!
راه خیلی نزدیک نبود ولی الحمدلله راحت رفتیم و همه خاله ها حواسشون بود که مواظب کوچولوی من باشن، آقای راننده هم توجیه شده بود که بار شیشه داریم.
روز خوبی بود، من که از بودن با پسرم و هوا و طبیعت زیبا لذت بردم.
راستی عزیزدلم ببین دارم برات شال گردن میبافم! عیدالزهراسلام الله علیها بندازم گردنت با بابایی برین جشن
امروز خاله ها کلی وسطی بازی کردن و مامانی با کمال افتخار و خوشحالی از مامان بودنش، مشغوله استراحت و بافتنی واسه تیکه وجودش بود.
دیگه چیزی نمونده تا بیای پیشمون، قندعسلم وقتی میای هوا سرده و پاییزه، ولی قطعا این پاییز برای من و همسرم محمدامین از هر بهاری گرمتر و قشنگتره...
وقتی برگشتیم مامان زهره این گلدون گل زیبا رو که از حیاط چیده بودن به بابایی دادن تا من و شما از دیدنش شاد بشیم و لذت ببریم.
15مهر91