دلبندم محمد حسيندلبندم محمد حسين، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

نوگل باغ زندگیم

اردوی جاجرود

1391/7/22 10:49
254 بازدید
اشتراک گذاری

    محمدحسین جان امروز بهت خوش گذشت پسرم؟ هم هوای عالی خوردی و هم غذاهای خوشمزه. مامانی هم که به قولش به دکتر وفادار بود و استراحت کرد تا شما جیگر مامان تپلی بشی.

    امروز با دوستای جلسه رفتیم لواسان بالاتر از سد لتیان، به یاد اردوهای مدرسه، خیلی خوش گذشت. هوا خنک بود و حتی شاید بهتر باشه بگم سرد!

    راه خیلی نزدیک نبود ولی الحمدلله راحت رفتیم و همه خاله ها حواسشون بود که مواظب کوچولوی من باشن، آقای راننده هم توجیه شده بود که بار شیشه داریم.

m

   روز خوبی بود، من که از بودن با پسرم و هوا و طبیعت زیبا لذت بردم.

   راستی عزیزدلم ببین دارم برات شال گردن میبافم! عیدالزهراسلام الله علیها بندازم گردنت با بابایی برین جشنچشمک

   امروز خاله ها کلی وسطی بازی کردن و مامانی با کمال افتخار و خوشحالی از مامان بودنش، مشغوله استراحت و بافتنی واسه تیکه وجودش بود.

    دیگه چیزی نمونده تا بیای پیشمون، قندعسلم وقتی میای هوا سرده و پاییزه، ولی قطعا این پاییز برای من و همسرم محمدامین از هر بهاری گرمتر و قشنگتره...

   وقتی برگشتیم مامان زهره این گلدون گل زیبا رو که از حیاط چیده بودن به بابایی دادن تا من و شما  از دیدنش شاد بشیم و لذت ببریم.

گل

15مهر91

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

محدثه
16 مهر 91 22:34
وای سارا جونم دلمون اب شد بابا پس کی این قند عسل و می بىنیم با این شالت ذوق مرگمون کردی
دوست جونه مامان سارا
21 مهر 91 22:57
مامانه خوب دیگه ددر و شیطنت بسه!!! بشین تو خونه تا گل پسرت بیاد