دلبندم محمد حسيندلبندم محمد حسين، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

نوگل باغ زندگیم

ابیانه

اولین سفر زمینی پسرم به شهر زیبا و تاریخی ابیانه ابیانه روستای قشنگی نزدیک به شهر نطنز، که میگن بلندترین نقطه مسکونی در ایرانه و از قدیمی ترین زیستگاهای انسان!!! به خاطر معماری بومی و بناهای تاریخی از روستاهای استثنایی کشورمون محسوب میشه. شنیده بودم که معمولا زمستونا هواش سرد و زمینش پر از برفه! اما از برف که خبری نبود، شانس ما به خاطر شما کوچولو روزا هوا بهاری بود و دلنشین، و البته شباش یکم سرد و بی نهایت زیبا، با آسمونی ما فوق تصور پر ستاره...   محمدحسینم، بابایی شما رو بغل میکرد و میرفتیم تو روستا گشت و گزار. متولی امامزاده ی اونجا آقا سیدی بودن که ما رو بردن مسجد جامع ابیانه، خیلی جالب بود پسرم. محل مس...
11 اسفند 1391

عکس - دو تا سه ماهگی

لباس قشنگ شما کار دسته نجمه جان دوست خوبه مامانه اولین اسباب بازی شما که میتونی با دستای کوچولوت بگیریش، اسمشو  فنچولک گذاشتیم محمدحسینم وقتی سر حالی از بازی کردن و دست و پا زدن تو پارکت کلی ذوق میکنی اینم کالسکه سواری تو خونه!!! ...
23 بهمن 1391

عکس - يک تا دو ماهگی

از حمام اومدی و چشمای قشنگت داره از خواب میره.. تو دل باباجونی پسر م با این جورابای نازت چرا صورتت رو ناخن کشیدی دورت بگردم؟ این لباس خرسی هدیه ی دوست خوبمه که متبرک شده بود به خانه کعبه! محمد حسین و ریحانه جان منزل خاله مرضیه اولین مهمونی دو تا داداشی عماد و عرفان عزیز و گل پسر قند عسل مامان. نشد با هم یه فوتبال بزنیدااا پستونکش خوشمزست؟! صبح ها با آویز موزیکال تخت خوابت حسابی ذوق میکنی ...
19 بهمن 1391

آلودگی هوا

   متاسفانه چند هفته ای میشه که مجبوریم تو هوای آلوده نفس بکشیم! این معضل هم یکی از دردسرهای این دنیاست پسرکم.    آخر هفته گذشته به اتفاق مامان و بابای عزیزم شما رو بردیم دماوند پیک نیک، فرار از تهران!!!    خوش گذشت و شما هم بی اندازه آااااااقا بودی و خوب هوای تمیز خوردی و حسابی کیف کردی.    از همه مهم تر که از ساعت 4 بعداز ظهر خوابیدی تا 5صبح فردا!!! ماشاالله. فکر کنم اولین باری بود که اکسیژن خالص تنفس کردی طفل معصومم... اینم چند تا عکس از اولین گردش آقا محمدحسین عجب این بخاری صحرایی چسبیدا!!! بازی با باباجون قند عسلم چشماتو از آفتاب بستی و اخم کردی ...
19 بهمن 1391