پسر پانزده ماهه ام
امسال هم توفیق داشتیم با مامان جونم و مادربزرگ عزیزم یه مراسم بسیار عالی عیدالزهرا سلام الله علیها شرکت کردیم. به شما کلی خوش گذشت پسرکم، دست زدی و شادی کردی و با اون زبون شیرین تر از عسلت صلوات فرستادی و...
یه روز با کلی از دوستای خوووووووب رفتیم نمایشگاه اسباب بازی!
فقط همین که با هم بودیم و شما بچه ها شاد بودین خوب بود، والا چیز خاصی نبود... امکانات و شرایط رفاهی که مثل همیشه اسف بار آدم غصش میشه... به خدا لیاقت مردم ما بیشتر از این حرفاست!
...و دوباره پارک ملت و عشق کردن شما با پیشی و کلاغ و ...
این کلاه شال گردن هم هدیه یه خاله ی عزیز به پسر مامان
آقا بفرمایید کلاس تبسم لحظه ها... کی شما رو راه داد سالن همایش؟؟؟ وای خدا که چه کردی مادر این چند جلسه کلاس...
مثلا مربی گذاشته بودن برای نگهداری کودکان عزیز!!! ولی خب چسب دوقلو رو چی کار کنیم که من و شما رو از هم جدا نمیکنه، فدای شیطنت هات...
مرد خونه شدی آقامحمدحسین! خرید میکنی واسمون گل پسرم