عقد عمه کوووچیکه
عمه افروز جان، وصال مبارک باشه...
.... شب جمعه آخر شعبان، بیست و نهم خرداد، ساعت 6، منزل پدر همسر : شروع مراسم عقد
و از همون ساعت متاسفانه شروع یه مریضی سخت برای محمد حسین!
تهوع و اسهال بی سابقه! ده روز طول کشید... خیلی اذیت شدی عزیزدلم...
ویروس وحشتناکی بود، حتی مامان جون و آریانا هم گرفتن..
اون شب عقد خیلی بی قرار بودی، از بغلم پایین نیومدی، شیر میخوردی و مدام استفراغ میکردی، چندین بار هر دو مجبور شدیم لباس عوض کنیم و... من که تقریبا هیچی از مراسم نفهمیدم...
ولی از این حرفا گذشته، کلا خدا رو شکر جشن خوبی بود، ان شاالله که به حق صاحب ماه شعبان مولا اباصالح المهدی روحی و ارواحنا له الفداء سفید بخت و عاقبت بخیر بشن...
قراره اسم دختر عمه یا پسر عمه شما رو تارا یا طاها بذارن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی