دلبندم محمد حسيندلبندم محمد حسين، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

نوگل باغ زندگیم

سفر به دیار پدری

1392/4/9 18:55
375 بازدید
اشتراک گذاری

   بالاخره طلسم شکسته شد!!!

   دو سه روز تعطیلی نیمه ی خرداد رو غنیمت شمردیم و بعد از مدت ها رفتیم اصفهان. آخرین باری که رفته بودیم چند روزه مرخصی جناب همسر بین آموزشی سربازی و شروع امریه بود.

   صبح زود حرکت کردیم که عزیز مامان یکمی از راه رو خواب باشه و زیاد اذیت نشه. اول رفتیم زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها که به لطف خدا بسیار عالی بود...م ح

  مسافرت به شما پسر خوبم حسابی خوش گذشت.

   اصفهان هوای گرمی داشت ولی خب عصرا و کنار زاینده رود نسبتا خوب بود.

   یه شب رفتیم میدون امام، یه شب هم هتل شاه عباس که خیلی با صفاس، ولی اونجا شما یکم بی حوصله بودی و خیلی سخت خوابت برد...

   کلی هم زحمت به اقوام بابایی دادیم و همش ناهار و شام مهمون بودیم. در ضمن عمه افروز جان هم با ما همسفر بود.

   با شما گلم رفتیم سر مزار علامه مجلسی رحمه الله. مامان قبل از به دنیا اومدن محمدحسینش چهل تا دعای مشلول نذر ایشون کرده بود که عزیز دلش صالح بشه به عنایت خدای مهربون، انشاالله...

یادش بخیر! چهل نفر از بهترین عزیزانم همیاری کردند و دعا رو خوندیم...

   راستی پسرم رو بردیم باغ پرندگان، که کلی از دیدنشون کیف کرد. اصلا شما عاشق طبیعت و توتو و پیشی و این چیزا هستی جیگر من...

برگشتنه از باغ هم سوار قطار شدی و حسابی ذوق کردی.

م ح

وای خدا جونم شکرت به زندگی شیرین ما عسل دادی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان ريحانه
4 تیر 92 2:07
اي جانم عسل خالهههههههه چه خوش گذشته عزيزم